وب2010

تاثير اينترنت بر فيلم، موزيك، كتاب، روزنامه و…

Posted in اینترنت by mhmazidi on آوریل 20, 2010

اين نوشته هم ممكن است در تضاد با بسياري از واقعياتي باشد كه شما آن را بديهي فرض كرده‌ايد. كماكان ان را بگذاريد به حساب « پريشان گويي‌هاي فلان بن هيچ كس». اگر خواستيد آن را جدي بگيريد مي‌توان در كانتها بيشتر در مورد آن بحث كرد.

چيزي كه در اين مطلب تحت عنوان «محصولات فرهنگي» از آنها نام برده مي‌شود اشاره به دسته‌اي از كالاها دارد كه بار فرهنگي داشته، توليدكننده زحمات فكري زيادي براي آن متقبل شده و طبعا انتظار دارد متناسب با آن زحمات، بهايي متناسب دريافت كند. شايد از همينجا باشد كه مفهوم «كپي رايت» سربرآورده باشد. فارغ از اين كه «كپي رايت» يك مفهوم درست هست يا غلط؟ يك مفهوم براي حمايت از توليدكننده هنري است يا براي استثمار مصرف كننده؟ و…. بايد پذيرفت كه در دنياي كنوني چيزي به نام «كپي رايت» سالهاست در تمام كشورهاي مدرن مورد پذيرش و اجرا قرار گرفته است. قبل از شروع بحث اين مطلب بديهي را ذكر كنم كه چون در كشور ما «كپي رايت» به معنايي كه در تمام دنيا مرسوم هست جايگاهي ندارد، پس هيچ‌كدام از مطالب اين بحث ربطي به كشور ما ندارد.

معتقدم اينترنت – جدا از تاثيرات مثبت يا منفي آن بر روي محصولات فرهنگي- كلا مفهوم كپي رايت را متحول كرده است! معتقدم اگرچه شركتها و موسسات حامي «كپي رايت» به شدت هرچه تمام‌تر سختگيري‌هاي لازم را در مورد اجراي كپي رايت در تمام كشورهاي متعهد به اين قضيه دنبال مي‌كنند اما دير يا زود بايد در تفكر خود تجديدنظري اساسي كنند[ كما اينكه تاكنون هم عقب نشيني‌هاي بسياري برخلاف ميلشان داشته‌اند اما هنوز كافي نيست!! ] .مي‌خواهيم نيم نگاهي داشته باشم به آينده احتمالي كه در انتظار هركدام از اين مدياها- يا همان محصولات فرهنگي- خواهد بود. طبعا آينده بصورت كامل قابل پيش بيني نيست اما بعضي حدسها را مي‌توان تا حدودي صائب دانست:

بنظرم تمامي توليدكنندگان محصولات فرهنگي بايد دو نسخه از هر محصول را در ذهن خود مجسم كنند:

١- نسخه مجازي(آنلاين) آن محصول

٢-نسخه‌اي از ان محصول در دنياي واقعي.

دير يا زود همگان مجبورند- مجبورند نه اين كه راغب خواهند بود!- كه نسخه آنلاين را رايگان عرضه كنند. نكته كليدي بحثم همين است: اينترنت شما را مجبور مي‌كند

هرچيز كه قابل تبديل شدن به صفر و يك هست را رايگان عرضه كنيد!

فيلم: مهمترين حامي كپي‌رايت كماكان كمپانيهاي فيلم سازي هستند. بنظرم اين كمپانيها بهتر است خودشان نسخه آنلاين هر فيلم را به صورت رايگان در اينترنت قرار دهند. به خوبي مي‌دانيد كه سرعت اينترنت در نقاط مختلف دنيا آنقدر زياد هست كه به راحتي مي‌توانند يك فيلم را با كيفيت DVD در چند دقيقه دانلود كنند. شايد بتوانند سايتي مثل رپيدشير يا نمونه‌هاي ديگر را تعطيل كنند، حتي بعضي از سايتها و سرويسهاى مربوط به بيت تورنت را. اما تكنولوژي بيت تورنت  و موارد مشابه را كه نمي‌توانند حذف كنند. بجاي حذف اين تكنولوژيها بهتر است وجود آنها را پذيرفته و خودشان را با شرايط جديد تطبيق دهند.

اما اين كمپانيها چگونه هزينه‌هاي سنگين هر فيلم را تامين كنند؟ تصور من براين است كه هرچقدر هم فيلمها به صورت انلاين در دسترس باشند اما تجربه ديدن يك فيلم در سينما-آنهم سينماهاي مدرن امروزي با امكانات فوق تصور- تجربه‌اي نيست كه بسياري از افراد بخواهند از آن چشم پوشي كنند.

چيزي كه دنياي انلاين نمي‌تواند به انسانها بدهد همين اجراي زنده هست: كمپانيها بايد به سمتي بروند كه دنياي انلاين توانايي ايجاد آن را نداشته باشد. شايد مثال دقيق نباشد. اما دقت كنيد هنري مثل تئاتر كمتر از دست اينترنت نالان است!

موزيك: كپي رايت در هيچ صنعتي به اندازه موزيك، آسيب نديده و نقض نشده است. اما مي‌بينيم كه كماكان صنعت موسيقي به حيات خود ادامه مي‌ دهد. در اينجا نيز معتقدم توليدكنندگان موسيقي بايد نسخه‌اي از آثار خود را به صورت رايگان بر روي اينترنت عرضه كنند. اين اتفاق البته هم‌اكنون براي بعضي از ترك‌هاي خوانندگان انجام مي‌شود. از طرف ديگر برخلاف سابق كه شخص مجبور بود تمام آهنگهاي يك آلبوم را در قالب يك سي دي به قيمت چندين دلار بخرد، امروزه مي‌تواند هر ترك موزيك را به قيمتي نازل-اكثرا زير يك دلار- از فروشگاه آي‌تيونز دريافت كند. اگرچه اين تحول بزرگي در صنعت موزيك بود و هست اما بازهم كافي نيست!

صنعت موزيك- مثل صنعت سينما- بايد تجربه‌اي زنده در دنياي واقعي ايجاد كند كه دنياي انلاين توان ايجادش را نداشته باشد. به عبارت ساده‌تر شايد روزي برسد كه درآمد اصلي اين صنعت از اجراي زنده و كنسرتها بشود در حالي كه آلبومها رايگان و قانوني در اينترنت منتشر مي‌گردند.

كتاب: ورود آي‌پد اپل مفهوم كتاب خواندن را تغيير خواهد داد. كتابهاي بسياري بر روي وسايل الكترونيكي مثل آي‌پد مطالعه خواهند شد. اگرچه كتابهاي كلاسيك و آكادميك، كتابهاي فلسفي و ادبي سنگين تا مدتها در برابر اين موج مقاومت خواهند كرد- كه يكي از دلايل ساده آن عادت كتاب‌خوانها به فرمت كلاسيك كتاب يعني جسمي فيزيكي است و دليل ديگر نفرت و بدبيني جماعت كتاب خوان نسبت به تحولات تكنولوژيك- اما به مرور مي‌توان تصور كرد كه تمامي كتابها در كنار نسخه فيزيكي خود يك نسخه ديجيتالي نيز خواهند داشت. در حال حاضر اپل در حال همكاري با ناشران بزرگ كتاب است كه به يك راه‌حل منطقي براي فروش كتب ديجيتالي در فروشگاه ibooks خود برسد- همانند فروش قطعات موزيك و فيلمها و سريالهاي تلويزيوني. اين اتفاق منجر مي‌شود به ظهور كتب ديجيتالي فراواني كه بعضي رايگان هستند و بعضي هم با قيمتهاي نازل.

اما معتقدم در گذر زمان كتابها نيز مجبورند نسخه ديجيتالي خود را رايگان عرضه كنند. اينجا هم ناشرين بايد به تجربه فيزيكي كتابخوانها در دنياي واقعي تكيه نمايند. هرچقدر هم كه كتب الكترونيك و دستگاههاي مربوطه پيشرفت كنند بازهم افراد بيشماري خواهند بود كه شخصا ترجيح مي‌دهند كتاب را همچون جسمي فيزيكي در دست بگيرند و ان را مطالعه كنند. اين اتفاق صرفا محدود به نسلهاي گذشته نخواهد بود. نسلهاي آينده نيز با وجود خو گرفتن به كتب الكترونيك، كتب فيزيكي را كامل از كتابخانه خود حذف نخواهند كرد.

روزنامه- مجله و كلا نشريات: بنظرم ژورناليستها پيش از ديگران به تغييرات بنيادين اينترنت بر حوزه كاري خود گردن نهاده‌اند. در اينجا هم ژورناليستها و كمپانيهاي نشر ژورنال مجبورند محتويات انلاين خود را رايگان عرضه كنند. در مقابل نسخ چاپي-كاغذي آنها اگرچه با فروش كمتري نسب به قبل از ظهور اينترنت مواجه شده‌اند اما كماكان خوانندگان ثابت و خاص خود را دارند.

اين ليست را مي‌توان براي ساير موارد نيز ادامه داد: از جمله نرم‌افزارها ، برنامه‌هاي تلويزيوني، ويديوها ، گيم‌ها و … در اين موارد هم من معتقدم توليدكنندگان بايد نحوه تفكر خود را عوض كنند: يعني بجاي اين كه اول محصولي را توليد كنند و بعد اينترنت و كاربران آن را موظف كنند كه از شرايط آنها طبعيت كنند؛ بهتر است ابتدا خصوصيات و توانايي‌هاي بيشمار اينترنت را خوب فرابگيرند و بعد محصول خود را به گونه‌اي طراحي، توليد و منتشر كنند كه تجربه‌اي متفاوت و مكمل تجربه آنلاين براي خريداران به همراه داشته باشد.

البته در مورد نرم‌افزارها و سايتهاي اينترنتي هم مي‌توان مدلي متناسب با گفته‌هاي بالا ايجاد كرد. براي مثال يكي از مدلهاي كسب درآمدي كه بنظرم دقيقا منطبق با شرايط روز اينترنت هست مدلهاي كسب درآمد به شيوه   freemium است. يعني ارائه يك محصول(نرم افزار يا سرويس اينترنتي) با دو بسته مختلف: يكي با امكانات محدود اما رايگان براي عامه كاربران و ديگري امكاناتي بيشتر اما همراه با هزينه براي كاربران شركتي، حرفه‌اي و خاص.

طبعا هر روز كه اينترنت گسترش بيشتري مي‌يابد امكانات و مدلهاي بيشتري نيز براي كسب درآمد براساس اينترنت و متناسب با اينترنت اختراع خواهد شد. اين نوشته مي‌خواهد تاكيدي بر يك جمله ساده اما مهم داشته باشد:

هر چيزي بايد خودش را با اينترنت هماهنگ كند اگر كه تمايل به ادامه حيات دارد!

لطفا نوشته‌هاي اين وبلاگ را از طريق فيد اصلي ان دنبال فرماييد. ممنون از حمايت شما

یک پاسخ

Subscribe to comments with RSS.

  1. afshin said, on آوریل 20, 2010 at 1:20 ق.ظ.

    دکتر جان، لطفاً به همکاران هم بگید ما رو آنلاین و رایگان ویزیت کنند!

    بالاخره هر اثر هنری ارزشی داره و باید بابتش هزینه ای پرداخت بشه.

    من هر وقت موزیک ایرانی DL کردم، اگه مجاز بوده و خوشم اومده، رفتم و CD رو خریدم. معمولاً CD ها رو باز نمی کنم، چون قبلاً DL کردم.

    به نظرم به جای مجانی شدن، این فرهنگ باید جابیفته که بابت چیزی که دوست داری باید هزینه کنی تا ازش حمایت بشه.

    البته قابل ذکر هستش که تو این کشور مردم از هر روشی برای ندادن بلیط اتوبوس استفاده می کنند، پس راه درازی داریم تا خرید و حمایت محصولات فرهنگی.

    این لینک رو لطفاً مطالعه کنید: http://torrentfreak.com/pirates-are-the-music-industrys-most-valuable-customers-100122/


بیان دیدگاه